شب عيد سال 1362 ارشد آسايشگاه از فرمانده عراقي اجازه گرفت كه آن شب مدت بيشتري بيرون از آسايشگاه بمانيم .او نيز اجازه داد كه تا ساعت ده شب بيرون باشيم .
آن روز صبح لوله كشهاي عراقي آمده بودند تا لوله هاي خراب را تعمير كنند و چند تن از بچّه ها كه قصد فرار داشتند،از موقعيت استفاده كردند ودر فرصتي مناسب ارّه آهن بُر رادزديدند و سيمهاي خاردار را كه مي خواستند از آنجا عبور كنند،بريدند و سپس ارّه را به عراقيها تحويل دادند.
آنها ساعت چهار صبح در اولين روز عيد از سيمهاي خاردار عبور كردند وبيرون از اردوگاه با يكي عراقيها كه مسئول كتابخانه بود،قرار گذاشتند وبا كمك وراهنمايي اوبه سوي ايران فرار كردند وبعد از چهل روز وقتي به تهران رسيدند ،در ميدان آزادي تهران عكس گرفتند وبراي ما فرستادند .
با رسيدن عكس به دست بچّه ها همگي بسيار خوشحال شديم ،اما عراقيها كه از طريق جاسوسان خود موضوع را فهميده بودند شروع به اذيت و آزار برادران كردند و چند روز بعد نيز ما را به اردوگاه رماديه ي 6 بردند.
منبع: باغ موزه انقلاب اسلامی ودفاع مقدس
- هیچ نظری یافت نشد
ارسال نظر به عنوان مهمان